هیواهیوا، تا این لحظه: 16 سال و 4 ماه و 5 روز سن داره

هیوای آسمانی من

یک متن زیبا

اگر تو ثروتمند باشی، سرما یک نوع تفریح می شود تا پالتو پوست بخری، خودت را گرم کنی و به اسکی بروی، اگر فقیر باشی، برعکس، سرما بدبختی می شود و آن وقت یاد می گیری که حتی از زیبایی یک منظره زیر برف متنفر باشی. کودک من! تساوی تنها در آن جایی که تو هستی وجود دارد، مثل آزادی. ما تنها توی رحم برابر هستیم. نامه به کودکی که هرگز زاده نشد/ اوریانا فالاچی
6 آذر 1391

کارت تولد

با همه پوچی از تو لبریزم نه بر آنم که رشته پاره کنم نه بر آنم که از تو بگریزم امروز ساعت چهار بدنیا آمدم. هرگز لحظه ای نگفتم چرا مرا بوجود آوردید و چرا به این دنیای بد آمدم. چرا که لحظه لحظه سختی و زیبایش برایم جاودانی بوده و خواهد بود و سرشار از اتفاقات خاص. دیشب که نه صبح ساعت 4 با صدای باران که روی آبچک میخورد چشمم را باز کردم و با خود گفتم در این آسمان صاف که ابری نبود  اما چرا خدا برایم زیباترین لالایی و هدیه را از آسمان رها کرده بود. صبح با صدای باران و آسمان خاکستری بیدار شدم. گوشی همراهم را برداشتم ببینم ساعت چند است اس ام اس سهند را دیدم مثل همیشه خاص و زیبا. بعد اس ام اس نگار خوبم را بعد اس ام اس پدر بزرگم را " تول...
4 آذر 1391

گفته ای از مونتسوری.

کودکان مطابق طبیعت خود عمل میکنند نه بواسطه نصایح مربی شان. خوبی میبایست از استقلالی متقابل نشات گیرد ، از یکپارچگی که از انسجامی درونی و معنوی سرچشمه میگیرد. این جامعه ای که  از اتحاد و پیوستگی خلق شده و کودکان آن را برای ما آشکار نموده اند ، ریشه تمامی شازمانهای اجتماعی است. ماریا مونتسوری ذهن گیرنده ، صفحه 221 ، فصل 23          حتی ترجمه این مطالب برای من تازگی و زیبایی خاصی دارد. بزودی کتاب گفته های خانوم ماریا مونتسوری رو خریداری میکنم و ترجمش میکنم. کتابهای ایشون متاسفانه بسیار کم هستند. 
3 آذر 1391

شغلهای جدید مادر.

این روزها درگیر چند تا کار هستیم. یکی راه اندازی کارگاه خلاقیت مادر و کودک. که به محض تبادل نظرات و برنامه ریزی مینویسم محل و روزهارو برای همه دوستانم که شیراز هستن. یکی کارگاه شعر فروغ که اونهم به زودی مینویسم. یکی نوشتار دقیق پروژه زبان اموزی کودکانم برای ارائه به اموزش و پرورش و اخذ مجوز سراسری شدنش. یکی محل کار پدرم که قبلا مسوول امور اداریش وبدم و قرار بر این هست مسوول حسابردای هم بشم :))) یک نفر قررا هست بهم دو سه روز اموزش برنامه حسابداری رو بده و شروع کنم به امید خدا و هفته ای سه روز رو بطور دائم از صبح تا ظهر اونجا باید باشم . رسما شدم کارمند پدرم :)))) خیلی هم عالی شد. و ترجمه شعرهای کودکانه انگلیسی رو هم میخوام شروع کنم. در واقع ت...
2 آذر 1391